سفارش تبلیغ
صبا ویژن

بهونه خلقت
درگذشت علامه حلی

نشانی از علامه

حسن بن یوسف بن مطهر حلی مشهور به علامه و ملقب به جمال الدین است. جامع معقول و منقول و وحید در فروع و اصول بوده از کثرت کرامت و فضیلت، آن بزرگوار را آیت اللّه فی العالمین نامیده اند.

تالیفات آن جناب در عدد، زیاده از پانصد می شود، بلکه تالیفات او را حساب کردند از اول ولادت تا روز وفات او هر روزی هزار بیت (سطر) تالیف به حساب درآمد.

سعادت پس از مرگ

گویند که علامه را، پس از رحلت او، در خواب دیدند. از او سوال کردند که: پس از مردن باشما چگونه معامله نمودند؟ در جواب فرمود که: «لَولا الالفَین و زیارة الحُسَین، لَهَلَکَتْنی الفَتاوی» یعنی اگر کتاب اَلفَین (کتاب استدلالی در امامت) و زیارت امام حسین علیه السلام نبود، هر آینه فتواهای من (فتواهایی که احتمالاً ناصحیح بوده اند)، مرا هلاک می نمود. و آن جناب هر شب جمعه از حِلّه به کربلا به زیارت امام حسین علیه السلام می آمد.

حضور در غیبت

علامه شبی به زیارت امام حسین علیه السلام می آمد. در میان راه، مردی عربِ پیاده با علامه رفیق شد. پس بنای صحبت گذاشتند. علامه دانست که آن مرد، فاضلِ وحید است. پس مسایلی که از هر علم بر علامه مشکل شده بود، سوال کرد. هر یک را جوابی وافی شنید. پس به مسأله ای رسیدند. آن مرد فتوایی گفت. علامه گفت که بر طبق این فتوا، حدیثی ندیده ایم. آن مرد گفت که: حدیثی در این باب، شیخ طوسی در تهذیب آورده، شما کتاب تهذیبِ خود را ببینید. در فلان ورق در فلان صفحه در فلان سطر این حدیث مذکور است. پس در این هنگام تازیانه ای که در دست علامه بود، بر زمین افتاد. و این در وقتی بود که علامه از او سوال کرده بود که آیا در عصر غیبت، حضرت صاحب الامر را می توان دید یا نه؟

آن مرد تازیانه را از زمین برداشت و به دست علامه داد و فرمود: چگونه نمی توان دید و حال این که دست او در دست تو است. چون علامه این بشنید، خود را از مرکب به زمین انداخت که دست و پای آن جناب را ببوسد، پس غش کرد، چون به هوش آمد، دید که آن جناب غایب شد و کسی به همراه او نیست.

پدیدآورنده: محمدبن سلیمان تنکابنی

[ جمعه 89/10/3 ] [ 8:32 صبح ] [ فاطمه ]
درباره وبلاگ
موضوعات وب
امکانات وب
بازدید امروز: 0
بازدید دیروز: 7
کل بازدیدها: 154956