بهونه خلقت | ||
دعابخشى از دعاى شماره 45 از صحیفه سجادیه :
یاد مرگبخشى از دعاى شماره 40 از صحیفه سجادیه :
ریا و خودنمایىبخشى از دعاى شماره 44 از صحیفه سجادیه : بخشى از دعاى شماره 21 از صحیفه سجادیه :
بیمارى و دردبخشى از دعاى شماره 15 از صحیفه سجادیه :
یاد خدابخشى از دعاى شماره 11 از صحیفه سجادیه :
حمد و سپاس خداوند متعالبخشى از دعاى شماره 1 از صحیفه سجادیه :
درباره رسول اکرم (ص )بخشى از دعاى شماره 2 از صحیفه سجادیه :
بدبخت کیست ؟بخشى از دعاى شماره 37 از صحیفه سجادیه :
شریف و عزیز کیست ؟بخشى از دعاى شماره 35 از صحیفه سجادیه :
آرزوبخشى از دعاى شماره 40 از صحیفه سجادیه :
روش برخورد با تهیدستان و ثروتمندانبخشى از دعاى شماره 35 از صحیفه سجادیه :
درباره خدابخشى از دعاى شماره 49 از صحیفه سجادیه : درباره غم و اندوهبخشى از دعاى شماره 54 از صحیفه سجادیه : [ یکشنبه 90/4/19 ] [ 3:18 عصر ] [ فاطمه ]
در دامان علی(ع)عباس، در خانهای ولادت یافت که بر خاک قرار داشت؛ ولی از افلاک برتری یافته بود؛ خانهای که فرشتگان با خضوع و خشوع در آن فرود میآمدند؛ محلّ نزول اسرار هدایت بود و آغوش مهربان آن، پناهگاه هر پناهنده و امید هر امیدوار به شمار میرفت. عباس در کودکی، زورقنشین دریای بیکرانه معرفت بود و چون ماه تابان، از خورشید وجود پدر نور میگرفت. با فِراستی چشمگیر و دقتی فراوان، خوشهچین خرمن حقایق ولایت بود و از بلندای بینش امام، بهرههای بسیار میبرد. علی(ع)، عباس را به کشاورزی، تقویت روح و جسم، تیراندازی و شمشیرزنی تعلیم و عادت داده بود. این عباس است که گاهی در کنار پدر مشغول کشاورزی و باغداری در نخلستانهاست و زمانی احادیث و برنامههای اسلامی در مسجد به دیگران میآموزد و گاهی به تهیدستان و بینوایان کمک میکند. [ سه شنبه 90/4/14 ] [ 10:19 صبح ] [ فاطمه ]
زمین مدینه، با نیمنگاه خورشید، روشنایی میگرفت و تابش طلایی آفتاب، جمعه،چهارمین روز شعبان سال 26 هجری را نوری دیگر میبخشید. بلور دلهای شیفتگان امیرالمؤمنین علی(ع)، لبریز از شور و عشق میشد و کوچههای بنیهاشم، آغوش خود را به روی زائران خانه حضرت میگشود. چهره علاقهمندانِ اهل بیت را شبنم شادی فراگرفته بود و برای دیدار نورسیده مولای خویش، بر یکدیگر پیشی میگرفتند. «ماه» تازه در مدینه طلوع کرده بود. شور و هلهله، خانه علی(ع) و فاطمه کلابیه را فراگرفته بود. امالبنین، قنداقه عزیز خود را تقدیم علی(ع) کرد. امام، فرزند دلبند خود را به سینه چسبانید. بُهت و حیرت، نگاه اطرافیان را ربود و همگان از پیوند «مهر» و «ماه»، لب به تبریک گشودند. چون نسیم اذان و اقامه بر روان پاک و سپید طفل فرونشست، امام(ع) با واژهای مهرآفرین و روحافزا، نام فرزند خود را بیان فرمود: «عباس»؛ یعنی شیر بیشه شجاعت و قهرمان میدان نبرد. محمد کاظم بدر الدین [ سه شنبه 90/4/14 ] [ 10:11 صبح ] [ فاطمه ]
مگر نه با ولادت تو، عشق متولد شد، رشادت رشد کرد، شهامت رنگ گرفت، ایثار معنا؛ شهادت، قداست؛ و خون، آبرو گرفت؟مگر نه با ولادت تو، زلال ترین تقوا از چشمه سار وجود جوشید؟ مگر نه با ولادت تو "موج"، موجودیت یافت؟مگر نه این که " نسیم" با تولد تو متولد شد و مگر نه " صاعقه" اولین نگاه تو در گهواره بود و مگر نه "عشق" در کلاس تو، درس می خواند و مگر نه " ایثار" به تو مقروض شد و مگر نه " آفرینش" از روح تو جان گرفت؟پس چرا ما خبر " ولادت" تو را هم که می شنویم، بغض گلویمان را می فشرد؟ [ سه شنبه 90/4/14 ] [ 10:2 صبح ] [ فاطمه ]
[ سه شنبه 90/4/14 ] [ 9:54 صبح ] [ فاطمه ]
امام حسین (ع) در شکم مادر، کراماتی صادر شده که از آن جمله است: 1- فاطمه (س) از شکم خود صدای ذکر و تسبیح و تقدیس خدا را میشنید. 2- نور حسین (ع) بر صورت و پیشانی فاطمه زهرا ( س) ظاهر شده بود، به گونه ای که پیامبر اکرم (ص) به او فرمود: «ای فاطمه، من در صورت تو نوری مشاهده میکنم. به زودی حجت و امامی برای مردم بهدنیا میآوری»
در روایت دیگری، فاطمه سلام الله علیها فرمود:
« وقتی فرزندم حسین در شکمم بود، در تاریکی شب، نیازی به چراغ نداشتم.»
یکی از ویژگیهای امام حسین ( ع ) این است که جبرئیل مژدهی ولادت و خبر شهادت آن حضرت را پیش از تولدش برای پیامبر گرامی آورده است.
امام صادق (ع) فرمود:
« جبرئیل بر محمد (ص) نازل شد و گفت: ای محمد! خدا تو را به مولودی که از فاطمه متولد میشود مژده میدهد و بدان که امت تو، بعد از تو او را میکشند»
پیامبر اکرم (ص) فرمود:
« ای جبرئیل! سلام مرا به پروردگارم برسان. مرا به مولودی که از فاطمه متولد شود و امتم او را بکشند نیازی نیست.»
جبرئیل به آسمان عروج کرد و آنگاه فرود آمد و دوباره همان سخن را گفت. پیغمبر نیز همان پاسخ را تکرار کرد.
جبرئیل به آسمان بالا رفت و آنگاه فرود آمد وگفت:
« ای محمد! پروردگارت به تو سلام میرساند و به تو بشارت میدهد که امامت و ولایت و وصایت را در نسل آن مولود قرار میدهد.» آنگاه پیامبر فرمود: «راضی شدم.»
ابن عباس از پیامبر اکرم (ص) نقل می فرمایند که : وقتی امام حسین (ع) به دنیا آمد، خداوند به جبرئیل وحی کرد که با هزار گروه از فرشتگان، بر من نازل شوند و ولادت حسین (ع) را به من تهنیت بگویند. هر گروه شامل یک میلیون فرشته بود سوار بر اسبهای ابلق( سیاه و سفید)، با زینها و دهنههای مزین به در و یاقوت، و همراهشان فرشتگانی بودند که چوبهایی از نور بهدست داشتند .
جشن میلاد امام حسین (ع) در ملکوت
ابن عباس از پیامبر گرامی نقل می کند: وقتی امام حسین (ع) بهدنیا آمد، خداوند در عالم ملکوت به فرشته خازن و عهده دار آتش جهنم، وحی کرد که به خاطر مولودی که به پیامبرش عطا کرده است، آتش جهنم را بر اهلش خاموش کند و به رضوان، نگهبان بهشت وحی کرد که بهشت را بیاراید و آن را خوشبو گرداند و به حورالعین وحی فرمود که خود را بیارایند و به دیدار یکدیگر بروند و به ملائکه وحی فرمود که در صفوفی بایستند و به تسبیح و تحمید و تمجید و تکبیر بپردازند.
[ سه شنبه 90/4/14 ] [ 9:46 صبح ] [ فاطمه ]
سلام و صلوات بر تو!هزار گلبرگ لطیفِ صلوات، تقدیم به چشمانِ مهربان و عاشق تو؛ چشمانی که با آهِ یک یتیمِ دردمند، به نمناکیِ باران می رسید و از خنده سرخوشانه کودکان، موج برمی داشت! هزار گلِ محمدی، با عطر ناب صلوات، نثار لب های پر ذکر و موعظه گر تو؛ لب هایی که نذرِ آسمان بودند تا ستاره های نورانی کلامِ خدا را بر پیکر زمین بپاشند؛ لب هایی که شکوفه های سپید تبسم، زیبا و دوست داشتنی شان کرده بود و در رویش کلمه پرمهر «سلام»، بر همه پیشی می گرفت! دامن دامن گلِ ناز صلوات، بر پاهای مجروح و تاول زده تو، بر آن لب و دندان، که از کینه جاهلانه مشرکان، خونین شد و به نفرین گشوده نشد؛ بر آن پیشانی تابناک که در راه هدایتِ انسان، شکافت! سلام و درود بی پایان خدا بر تو باد؛ آن هنگام که پا بر جان خاکی مکه نهادی و در آن روز که از کنج ساکتِ حرا، با سروش «اقراء» جبرئیل، امین پروردگارت شدی و در تمام این روزهای پیاپی، جانِ بهاریِ تو در روح تک افتاده بشریت، نور و زندگی می پراکند! جشن بعثتامشب، شبستان چشمان حرا، به ضیافت فرشتگان سپیدبال و مقرّب الهی، روشن شده است. امشب، مهتاب، با گام های چالاک، از قلب حرا برمی آید تا بر شانه کعبه بوسه بزند. جبرئیل از راه رسیده است؛ با تاج دلبرانه رسالت احمدی بر دست و ردایی از جنس حریرِ بهشتی نبوت برای قامت برازنده خاتم رسولان. امشب، واپسین پیامبر الهی، از حرم آسمانی، پای به حریم رسالت می نهد تا مکارم اخلاق، به تازگی نفس او، کمال یابد. جشنِ بعثت محمد امین صلی الله علیه و آله است؛ امینی با پیام برابری و برادری مؤمنان که اوج آزادگیِ بلال را در سینه دارد؛ جانِ شیفته عمار را با نسیم خوشِ تقوا، به آسمان پر می دهد و ایثار و جانبازی یاسر و سمیه را بارور خواهد کرد. ماه، مسرور از عظمتِ اتفاقی است که توحید سلمان را فراگیر خواهد کرد، پارسایی و قناعتِ ابوذر را تکثیر می کند و شرافت خلیفة اللهی را به نمایش می گذارد تا تمدنِ شکوهمند اسلام، بر دوش ساده زیستی و ایمانِ مهاجر و انصار، جهانی شود و رؤیای مدینه فاضله نسل آدمی، تحقق یابد. [ جمعه 90/4/3 ] [ 11:48 صبح ] [ فاطمه ]
|
||
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |