بهونه خلقت |
اللهم لا تؤاخذنی فیه بالعثرات واقلنی فیه من الخطایا والهفوات ولا تجعلنی فیه غرضا للبلایا والافات بعزتک یا عز المسلمین
14رمضان 1431 چهارشنبه 3شهریور1389
جزء چهاردهم .ای بسا آنان که کافری کردند ،آرزو کنند مسلمان می بودند.(2)رهایشان کن بخورند وبهره مندی کنند وآرزو سرگرمشان کند ،زودا که بدانند.(3)فقط شهر هایی را هلاک کردیم که حکم معلومی داشتند.(4)هیچ امتی نه از مرگ خود پیش می افتد ونه پس.(5)وگفتند آی کسی که کتاب بر او نازل شده است،هان که تو دیوانه ای.(6)چرا فرشتگان را برایمان نمی آوری،اگر از زمره ی راستگویانی؟(7)فرشتگان را تنها با حق فرو می فرستیم،و آنگاه دیگر مهلتی نخواهد بود.(8)حج ****************** خدایا! ما را خدمت گزار دینت قرار ده.و نه دینت را خدمت گزار ما! ****************** گور دهان خاک است انگار که باز می شود وجسم بی جان آدمی را می بلعد.یا مثلا دروازه ای که ناگزیر است وهر کس باید از آن بگذرد.آدم وقتی از قبرستان می گذرد،انگار فهرست اسم های آن ها را که از این دوازه گذشته اند پیش رویش باز کرده اند.فهرستی که هر روز نام آشنایی و هر لحظه نام های نویی به آن اضافه می شود.هر کس که آدم فکرش را بکند در این فهرست هست .از قصاب وبقال وپینه دوز تا معلم و بازیگرو خواننده ،پیر و طفل و کودک وجوان نوجوان،حکیم فرزانه وعام نادان پریشان روزگار، نظامی و وکیل و وزیر و روحانی ،تا مردم خیابان.و چه پرت است کسی که فکر کند ایندروازه به سوی تو بر او باز نخواهد شد.ادم اگر دقت کند ،گورستان دفتر عبرت است. ******************** پسرم! پیش از تحمل خود ،بار مسئولیت ها را بر دوش منه که سنگینی آن برای تو عذاب آور است.اگر مستمند را دیدی که توشه ات را تا قیامت می برد،و فردا که به نیاز داری به تو باز می گرداند،کمک او را غنیمت شمار وزاد و توشه ات را بر دوش او بگذار.بخشی از نامه امام علی (ع)به فرزندش امام حسن (ع) ******************** یا من فی القبور عبرته (ای آنکه عبرتش در قبر هاست ). روندگان الی الله از پند گیرانند. فراموش پیشگان دست ودیده،در قبر های پر آزمایش،آرمیده اند تا پند دهند پند دهندگان را از استخوان های خلق شده ی پوسیده.وهمچنین است که در قبر ها،بدن ها وشکل های برخی است،پندی است که این گورها،معبر هایی هستند که کس بر آن نمی ایستد واثر نمی گیرد از خالق آغازین که رجعت هه به سوی اوست. ********************** آب میوه ها به خصوص آب میوه های با مزه ترش از جمله آب پرتغال ، گریپ فروت،تمشک ،زرشک، مخلوط مرکبات در افطار مناسب اند.هنگام افطار مایعات خیلی داغ یا خیلی سرد استفاده نشوند.مصرف مایعات خیلی سرد باعث بسته شدن حلق و مری می شود بلع را کند و ورم خفیفی را در معده ایجاد می کند ،مصرف مایعات داغ نیز باعث ورم معده ودل درد و تهوع می شود مصرف آب میوه در سحر ، طی روز تشنگی را کاهش می دهد. [ چهارشنبه 89/6/3 ] [ 5:17 صبح ] [ فاطمه ]
اللهم طهرنی فیه من ادنس والاقذار و صبرنی فیه علی کائنات الاقدار و وفقنی فیه للتقی و صحبة الابرار بعونک یاقرة عین المساکین
13رمضان1431 سه شنبه 2شهریور1389
جزء سیزدهم.و[ فردا که]همه پیش خدا پیدا شدند وناتوانان به آنان که گردن کشی کرده اند گفتند ما دنباله رو شما بودیم ،چیزی از این عذاب خدا را از ما دور میکنید؟می گویند اگر خدا به راه راست برده بودمان ،می بردیمتان،فرقی ندارد که بی تابی کنیم یا صبر کنیم ،گریزی نداریم .(21)کار که از کار گذشت شیطان میگوید هان که خداوند وعده تان داد،وعده ای راستین ،و وعده تان دادم و بدعهدی کردم ،و دستی به شما نداشتم ، فقط خواندمتان وپاسخم گفتید.و سرزنشم نکنید،خود را سرزنش کنید،نه من فریاد رس شمایم نه شما فریاد رس من،من کافرم به آنچه پیشتر [گفتید و]مرا شریک [خدا]گرفتید.هان که ستمکاران را عذابی است دردناک .(22)وآنان را که مومن شدند و کار شایسته کردند،به باغ هایی درآوردند که زیر [درختانش]جوی ها جاری است،به دستور خدایشان جاودان در آن [بمانند ]و درودشان در آنجا سلام است.(23)ابراهیم ********************** خدا یا! ما مردمی بی مرام ایم. تورا که ولی نعمت مایی از خانه خودت که قلب ماست می رانیم وبیگانه را در خانه تو مستقر می گردانیم. به ما مرام و معرفت ،مرحمت بفرما! ********************** روزی خور درگاه توکیست که نیست ؟رزق که را ندادی؟از قعر دریا تا قله کوه ودل آسمان ،روزی کدام مخلوق کم آمده یا نرسیده؟تا توروزی دهی کسی جزبهره مندی نصیبی دارد؟ مثل بزرگتری که باید شکم کودکش ارسیر نگه دارد،رزق بندگانت را ،و مخلوقاتت را می رسانی .یکی شکر میکند ،یکی نمیکند،یکی کفران نعمت می کند ،اما تو به همه بی دریغ روزی می رسانی.اما چیز هایی هم هست که نصیب همه نیست.چیز هایی است که نصیب بعضی بندگانت میکنی .مثل یک هدیه خاص،مثل یک نشان،که نشانه ی علاقه ای خاص است.انگار با این توجه خاص نشان بدهی که این بنده را جوری دیگر دوست داری.کاش برسد روزی که من هم بگویمت یا من رزقنی وربانی؛ای آنکه روزیم دادو پرورد مرا. ********************* ذلیل ترین افراد نزد من عزیز است تا حق او را بازگردانم،ونیرومند ترین در نظر من پست وناتوان است تا حق را از او بازستانم. خطبه 37 نهج البلاغه ******************** یا من رزقنی و ربانی (ای آن که مرا روزی داد وپرورشم کرد). حقیقت،پرورنده ای جز او نیست و روزی دهنده ای جز او نیست که هر رشد و تربیت از مادران می بینی جز ظاهر نیست وتربیتی و رشدی جز به اراده و قوت او نیست.هر باغبان و مادر ومانند آن به صورت انسان و گل می پرورند که او پرورنده ی پرورندگان و پروردگار حقیقی است.محل تامل است آنجا که علی فرمود :برکندم در قلعه ی خیبر را به قدرت ربانی. *******************
جمع شدن افراد خانواده دور سفره افطار به سلامت آنها کمک می کند ،این کار تاثیر مثبتی بر روحیه افراد خانواده می گذارد.هماره یک دیگر غذا خوردن باعثمیشود افراد بی اشتها به غذا خوردن تشویق شوند. از سوی دیگر جمع شد نسر سفره سحری و افطار به ایجاد صمیمیت بین اعضای خانواده کمک می کند.آماده کردن سفره سحری وافطار حس همکاری وتعادل را بین اعضای خانواده تقویت می کند. [ سه شنبه 89/6/2 ] [ 5:6 صبح ] [ فاطمه ]
اللهم زینی فیه بالستر والعفاف واسترنی فیه بلباس القنوع والکفاف واحلنی فیه علی العدل والانصاف وامنی فیه من کل ما اخاف بعصمتک یا یا عصمه الخائفین
12رمضان1431 دوشنبه1شهریور1389
جزء دوازدهم.وبیتر مردم مومن نیستند ،هرچند که مشتاق باشی.(103)و برایش قرآن پاداشی از ایشان نمی خواهی.که تنها پندی ست برای جهانیان.(104)و چه بسیار نشانه که در آسمان ها و زمین است. بر آنها می گذرند واز ایشان روی گردانند.(105)وبیشترشان خدا را مومن نمیشوند ،مگر با [ایمانشان]شرک بورزند.(106)اگر عذاب فراگیر خداوند در رسدشان،یا مان در رسد وندانند، در امانند؟(107)بگو این راه من است.با بصیرت به خداوند می خوانم من وهر که با من است ومنزه است خدا ومن از مشرکان نه ام.(108)یوسف ********************* خدایا! مارا اسباب عزت اولیاء ات قرار ده، نه بانی و بهانه ذلتشان. ********************* تکیه می کنم به تو.تکیه گاه من تویی.به هر چه تکیه کنم سخت سست است.به هر چه تکیه کنم از میان رفتنی است.به هر چه تکیه کنم نا پایدار تر از آن است که بتوان به او تکیه کرد.تکیه گاه من تویی ،چون بهتر از تو تکیه گاهی نیست.تکیه گاه من تویی چون من به کسی جز تو اعتماد ندارم.تکیه من تویی چون کسی جز تو پایدار نیست؛به ناپایدار چون تکیه کنم؟ ما آدم های بی کس دو دسته ایم.یا از بی کسی خود خبر داریم یا بی خبرییم.من کوشیده ام چشمانم را باز نگه دارم .کوشیده ام فریب خودم را نخورم.کوشیده ام فریب جان را نخورم.کوشیده ام همیه ببینم وبدانم که تکیه گاه وپناهی ندارم .تو تکیه گاهم باش. ********************** از پیشینیان خود پند گیرید،پیش از آنکه آیندگان از شما پند گیرند. این دنیای نکوهش شده را رها کنید، زیرا مشتاقان شیفته تر از شما را رها کرد.خطبه 32 نهج البلاغه ******************* یا عماد من لا عماد له (ای ستون استوار کسی که تکیه گاهی ندارد). حضرت سید الشهدا در دعای عظیم عرفه با خدا مناجاتمیکند:«ای خدا! تویی پناهم هر گاه طرق زندگانی بر من مشکل شود و زمین با همه ی فراخی بر من تنگ شود و اگر رحمتت نبود هر آینه از هلاکت شدگان بودم.»و هر که را که زمین تنگ شود وآسمان مانع،تکیه گاهی محکم و ستونی استوار نباید مگر حق جل وعلا وتامل بر انگیز آنکه خدا ،آسمان را به ستون هایی افراشت که به دیده نیایند. ***********************
یک سفره افطاری کامل باید تمام گروه های غذایی لازم برای بدن را داشته باشد. در سفره افطاری باید برای رساندن مواد کلسیمی به بدن از شیر ،فرنی ،ماست ودوغ وبرای فراهم کردن پروتئین از غذا هایی مثل گوشت قرمز، ماهی ومرغ استفاده کرد.حبوبات مختلف که در آش رشته وسوپ ها استفاده می شوند نیز حاوی پروتئین لازم هستند.سبزیجات و میوه ها را نیز می توان به صورت خام و پخته در سفره افطاری قرار داد. حلیم ، مغز گردو ،خرما وبادام از مواد غذایی مقوی رایج در این ماه هستند. [ دوشنبه 89/6/1 ] [ 5:29 صبح ] [ فاطمه ]
*الهم حبب الی فیه الاحسان و کره الی فیه الفسوق و العصیان و حرم علی فیه السخط والنیران بعونک یا غیاث المستغیثین*
11رمضان 1431 یکشنبه 31مرداد1389
جزء یازدهم. و آنگه که مردم را از بعد آسیبی که رسیده استشان مهری چشاندیم، ناگاه در نشانه های ما فریبی آرند، بگو خداوند فریبی تندتر دارد.هان که فرشتگان ما فریبکاری هایتان را می نویسند.(21) او است که در خشکی و دریا می گرداندتان. تا در کشتی ها باشید و بادی خوش ایشان را براند و از آن خوش شوند، باد طوفانی که آمد و موج که از هر سو به ایشان در رسید، و گمان کردند که <موج ها و طوفان ها>در میانشان گرفته اند، خداوند را پاکدلانه می خوانند که اگر از این برهانیمان بی شک از زمره ی سپاسگران خواهیم بود.(22) چون برهاندشان ناگهان در زمین به نادرستی سرکشی می کنند. ای مردم سرکشیتان بر <گردن>خودتان است، این حاصل زندگی دنیا است. بعد پیش ما می آیید و خبرتان خواهیم داد که چه کرده اید.(23)یونس ******************** خدایا ! تو که خدایی با همه ی عظمت و گرانی ات. چه آسان و ارزان بدست می آیی. و ما بنده ایم، با همه ی ناچیزی و ارزانی مان، چه سخت دل می دهیم و سر می سپاریم. چه دانا و مهربان خدا که تویی و چه نادان و نا مهربان بنده که ماییم. ما را به آداب بندگی مودب گردان. ****************** آگاه باشید که امروز روز تمرین وآمادگی و فردا روز مسابقه است .پاداش برندگان بهشت،وکیفر عقب ماندگان آتش است.آیا کسی هست که پیش از مرگ ،از اشتباهات خود توبه کند؟آیا کسی هست که قبل از فرا رسیدن روز دشوار قیامت ، اعمال نیکی انجام دهد؟خطبه 28 نهج البلاغه ******************** یا مقصد من لا مقصد الا الیه (ای آنکه مقصدی جز او نیست). در دایره آفرینش که عالی ترین مبداء، که ذات اقدس الهی باشد،آغاز شده است و نازل شده است ودنیای خلق،ونترین وپست ترین مکان است که به سوی مبداء صاعد خواهد شد که فرموده اند :"به درستیکه از خداییم ،و به درستیکه همه ما به سوی و باز میگردیم"هرآنچه باشند،نیکو کار و زشت رفتار ،هر که باشد در فصل نازل آفرینش است که مقصد همه جز اونیست وهمه ،هر آنگونه که بوده اند ،در منزل عالی آخرین که همانا عالی ترین است در محضر حق حاضر خواهند بود . ****************** یکی شمال میرود ویکی جنوب .یکی بلند میپرد ویکی کند میرود.یکی پول را مقصد گرفته یکی آرامش را ،یکی آفتاب را،یکی سایه را.یکی هوس قله دارد،یکی مجنون قعر دریا هاست.یکی مکر پیشه کرده یکی صدق.یکی علم میجوید ،یکی اعتبار.سرگیجه میگیرم در این آشفته بازار.مقصد کجا است؟این همه آدم واین همه مقصد.میرسند به چیز هایی که میخواهند؟می توانند برسند؟سر گیجه میگیرم در این آشفته بازار.گاه می بینم یکی تند از کنارم رفت.سال ها دوستی را در یک تصمیم،یک اراده برای رسیدن به آن مقصد باید کنار بگذارد وبرود.وکنار میگذارد و میرود.من اما نگران نیستم .می دانم بساط همه این مقصد ها بر چیده خواهد شد.می دانم همه دوباره دور هم جمع می شویم.جایی که مقصد نهایی همه است.پیش روی تو. ******************* مزه بد دهان از مشکلات روزه داران در ماه رمضان است.که بعضی علت آن را گرسنگی طولانی مدت می دانند.برای حل این مسئله :نخوردن سبزیجات بودار مثل سیر،پیاز در وعده سحری.پس از صرف سحری دندان ها را به خوبی مسواک زدن ونخ کشیدن. شستن دهان با آب در طول روز بدون قورت دادن آب.ترمیم پوسیدگی دندان ها.مشورت با یک متخصص گوش و حلق و بینی و اطمینان از عدم وجود عفونت در گلو.گاهی بوی بد دعان مربوط به میکروب هایی است که در دستگاه گوارش زندگی می کنند که به معینه ی متخصص داخلی نیاز هست. [ یکشنبه 89/5/31 ] [ 6:44 صبح ] [ فاطمه ]
« خاطرهای ماندنی » علاقه و محبت خود را به او انکار نمی کرد و هیچکس برایش، جای او را نمی گرفت. صفحات تاریخ یکی پس از دیگری ورق میخورد، اما چند صفحه نخستین آن که نام او را در کنار نام پیامبر(صلی الله علیه و آله و سلم) قرار داده بود، برای او چیز دیگری بود. در آن زمان که رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) از اذیت مشرکان، رنج می برد و از دشواریها رنج می کشید، کسی بود که خاطر او را شیرین کام می کرد و از بار اندوه و غمهای او می کاست و موجب می شد که غمها و اندوه های خویش را به فراموشی سپارد. او کسی نبود جز خدیجه کبری (علیها السلام)، همان زن با ایمان و همان بانوی گرانقدری که یاور و شریک محمد (صلی الله علیه و آله و سلم) بود... تبسم خدیجه (علیها السلام)، کوله بار اندوه و دردها را از پیامبر خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) سبک می کرد و محبت آشکار چهره اش، موجب می شد که آن حضرت دردها و رنجهای خود را از یاد ببرد و قلب بزرگ و سرشار از عقیده و ایمان خدیجه(علیها السلام)، او را شادمان می نمود. از این رو، وجود خدیجه (علیها السلام)، عامل مهمی در زندگی رسول اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) بشمار میرفت و در حیات اسلام که در آن موقع در آغاز رشد و نمو خویش بود، نقشی مهم داشت. به عنوان نمونه، عظیم ترین خطری که پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) در آغاز رسالت خود با آن مواجه شد، محاصره اقتصادی مسلمانان بود. اما اموال خدیجه (علیها السلام)، کلید شکست این محاصره به حساب می آمد. او مواد مصرفی را به چندین برابر قیمت واقعیش برای غذای مسلمانان می خرید تا آنکه سرانجام سالهای محاصره اقتصادی با سلامت و رهائی مسلمین، سپری شد و نقشه دشمنانه مشرکان قریش با شکست و نا کامی مواجه گردید. پیامبر اکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) با خدیجه (علیها السلام) مدت 25 سال به بهترین نحو و در کمال توافق، زندگی نمود و حتی آن بانوی بزرگوار پس از وفاتش نیز در ذهن رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) باقی بود.لذا اگر چه پیامبر پس از خدیجه کبری(علیها السلام)، با همسران دیگری نیز زندگی نمود، اما قلبش همیشه به خدیجه تعلق داشت. ولی مگر در او چه دیده بود؟ این به خاطر ایمانی است که آن حضرت از خدیجه نسبت به پروردگار دیده بود و تصدیقی که از او نسبت به فرستاده الهی مشاهده نموده بود. از طرفی نیز خدیجه(علیها السلام) هر چه داشت، در راه اسلام بخشید ، اما در عین حال نسبت به رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم)، نهایت اکرام و تعظیم و دوستی را داشت. ابن حجر که از علمای برجسته اهل تسنن است، می گوید: "از امتیازات خدیجه آن است که او همیشه پیامبر را گرامی می داشت و سخن او را چه قبل از بعثت و چه پس از بعثت تصدیق می کرد." این محبت تا حدی نمود یافته است که یکی از ادبای مسیحی عرب، آنرا این چنین می ستاید:" خدیجه دوستی خود را به همسرش بخشید؛ در حالیکه احساس بخشش نمی کرد، بلکه احساس می کرد که از او محبت و دوستی می گیرد و همه سعادت را از او کسب می کند. ثروتش را به او بخشید و حال آنکه احساس نمی کرد که میبخشد، بلکه احساس او این بود که از او هدایت را که بر همه گنجهای روی زمین برتری دارد، کسب می کند..." لذا پیامبر نیز در مقابل این عواطف و احساسات، رفتار به مثل کرد و این محبت را گرانبها می داشت. رسول خدا(صلی الله علیه و آله و سلم) بهار عمر خویش را با خدیجه سپری نمود و چون از مرگ خدیجه مصیبت زده شد، فراقش برای او گران آمد و از فقدانش احساس تنهائی می نمود. از این رو سال وفات خدیجه و عمویش ابوطالب (علیهما السلام) را سال اندوه یا عام الحزن می نامید. ستایش پیامبر از خدیجه، سخنی طولانی است که آنرا راویان حدیث و نویسندگان تاریخ، در آثار خویش بر شمرده اند. اما تنها به عنوان نمونه، عایشه که خود از همسران پیامبر اکرم(صلی الله علیه و آله و سلم) پس از خدیجه (علیها السلام) می باشد، علاقه و محبت شدید آن حضرت نسبت به خدیجه کبری(علیها السلام) را این گونه توصیف می کند: " من خدیجه را هرگز ندیده بودم، اما آنچنان که بر خدیجه حسد ورزیدم، بر هیچ یک از همسران پیامبر رشک نبردم، چرا که پیامبر او را بسیار یاد می کرد.... او از خانه بیرون نمی آمد مگر آنکه خدیجه را یاد می کرد و او را به نیکی ستایش می نمود... و از ستایش او و استغفار برای او دل تنگ و خسته نمیشد... هرگاه رسول خدا گوسفندی را ذبح می کرد، می گفت آن را به دوستان خدیجه بفرستید. سر انجام روزی علت این کار را پرسیدم؛ فرمود: من دوست خدیجه را هم دوست دارم.... " آیا واقعا بانوئی که این چنین دوستی پیامبراکرم (صلی الله علیه و آله و سلم) و گرامیداشت او را در حیات و ممات به خود اختصاص می دهد، شایستگی آنرا ندارد که تاریخ او را جاودان نماید و آیا شایسته نیست تا پژوهشگران برای مطالعه سیره و فضائل او زانو بزنند تا از او عقیده راستین و ایمان استوار و نمونه های عالی را الهام بگیرند؟
( بر گرفته از کتاب"خدیجه (سلام الله علیها)"، تألیف "علی محمد علی الدخیّـل" ) [ چهارشنبه 89/5/27 ] [ 8:51 صبح ] [ فاطمه ]
مریم مریم(مریم مقدس یا مریم عذرا)(به انگلیسی: Mary) (به فرانسوی Marie) (به اسپانیایی: Maria) در قرآن و عهد جدید، نام مادر عیسی مسیح است. مسیحیان و مسلمانان معتقد به نزول وحی بر مریم هستند. زندگی مریم مریم، دختر عمران، به روایت مسلمانان از نسل هارون و از طایفه? لاوی بود ولی به روایت مسیحیان وی از لاوی نبود بلکه نسبش به داوود پادشاه میرسید و از طایفه یهودا بود. نام مادرش، حنّا دختر ابیّا بود که خواهرش الیصابات، همسر زکریّا بود. مریم در ناصره شهری در جلیل متولّد شد. در زمان تولّد مریم، پدرش عمران کشته شده بود. به روایت قرآن، همسر عمران، در هنگام بارداری، آن چه در رحم داشت، برای خدمت در بیت المقدّس نذر کرد. با این که فرزند عمران، دختر بود، او را در خدمتگزاری معبد آزاد گذاشتند. حنّه او را مریم به معنی عبادت کننده نام نهاد.شوهرخاله اش زکریا توانست کاهنان را متقاعد کند تا مریم برای خدمتگزاری معبد سلیمان در اورشلیم ساکن شود.
بر اساس روایت «انجیل»، «مریم» یک دختر عادی بود که تنها در روزهای اعیاد یهودیان به اورشلیم و «هیکل» (هیکل به معنی معبد است و شاید منظور معبد اصلی اورشلیم باشد) میرفت. در زندگی او پیش از سخن گفتن خداوند با وی، هیچ نشانهای که حکایت از برتری و برگزیدگی او باشد، وجود نداشت. در «انجیل» همچنین هیچ اشارهای بر خدمت کردن «مریم» در معبد در کودکی و یا بزرگسالی وجود ندارد. بر اساس اعتقاد مسیحیان، آنچه موجب انتخاب «مریم» به عنوان مادر و به دنیا آورنده «عیسای مسیح» بود، صرفا یک انتخاب بود که از جانب خداوند و با حکمت او انجام گرفت.
در قرآن چنین آمدهاست: «هر گاه زکریّا در محراب او وارد میشد، در نزد او روزی مییافت. گفت ای مریم این را از کجا آوردهای؟ گفت: این از نزد خداست، خداوند به هر کس که بخواهد بیحساب روزی میبخشد.» زکریّا با شنیدن این کلمات از مریم، در محراب عبادت، به پروردگار دعا میکند تا به او که خودش کهنسال و همسرش نازا بود، فرزندی عطا کند. خداوند او را به یحیی بشارت داد که به تعمیددهنده مشهور است. مریم در بیت المقدّس به روزه و عبادت و نماز میپرداخت. بنا به روایت قرآن روح خدا به صورت انسانی بر مریم نازل شد تا به او فرزندی به نام عیسی عنایت کند و مریم بدون این که تا پیش از آن با مردی تماس بگیرد، به عیسی حامله شد. مقام و رتبه مریم در اسلاممریم، بر اساس روایات اسلامی شیعه و سنّی، یکی از چهارزن برگزیده عالم(خدیجه، فاطمه، مریم، آسیه زن فرعون) است. پیامبر اسلام در این مورد فرموده: >>بهترین زنان بهشت مریم بنت عمران خدیجه بنت خویلد ،فاطمه بنت محمد وآسیه بنت مزاحم هستند<< جبرئیل(فرشته خداوند) یا روح القدس(فرشتهای مخصوص از جانب خداوند که با جبرئیل برابر است) بر وی نازل میشدهاست. آیات زیر به نزول وحی بر مریم اشاره دارند: در سوره آل عمران آیه? ?? چنین آمدهاست: «و فرشتگان مریم را گفتند ای مریم! خدا تو را برگزیده و پاک ساخته، و بر تمامی زنان دو جهان برتری دادهاست، ای مریم فروتنی کن برای پروردگار خود، و سجده به جای آور، و با نمازگزاران به نماز بایست» در سوره آل عمران آیه ?? چنین آمدهاست: «و هنگامی که فرشتگان مریم را گفتند به راستی خدا تو را به کلمهای از خویش بشارت میدهد که نامش عیسی پسر مریم است و در دنیا و آخرت آبرومند و از نزدیکان درگاه خداوند است» در سوره? مریم آیه ?? چنین آمدهاست: «ما روح خود را به سوی مریم فرستادیم، و مریم او را چون انسانی بی عیب و نقص تصوّر میکرد» مریم ودودمانش از شر شیطان در پناهنددر قرآن هنگامی که مادر مریم، مریم را به دنیا آورد و دانست که او دختر است، چنین گفت: «چون فرزند خویش بزاد، گفت: ای پروردگار من، این که زاییدهام دختر است- و خدا به آنچه زاییده بود داناتر است- و پسر چون دختر نیست. او را مریم نام نهادم. او و فرزندانش را از شیطان رجیم در پناه تو میآورم.» و اینچنین است که مریم و فرزندش عیسی مسیح از شیطان در پناه خدا قرار دارند. [ چهارشنبه 89/5/27 ] [ 8:41 صبح ] [ فاطمه ]
محمّد بن مُحمّد بن نَعمان ملقب به شیخ مُفید و معروف به ابن المعلّم، فقیه و متکلم و از علمای برجسته شیعه سده ? هجری قمری بود. زندگی در ذیقعده سال 336 (قمری) در نزدیکی بغداد متولد شد. وی استاد شیخ طوسی و سید مرتضی علم الهدی بود. او فقیه و کلامی شیعی که بیشتر در علم کلام تبحر داشت و مکتب کلامی شیعه در عصر او به اوج کمال رسید. او در مناظرات دینی مهارت خاصی داشت و مناظراتش با قاضی عبدالجبار رئیس فرقه متعزله بغداد و قاضی ابوبکر باقلانی رئیس اشاعره معروف بود. او مورد تحسین و احترام بزرگان اهل تسنن از قبیل، ابن حجر عسقلانی، ابن عماد حنبلی، شافعی و دیگران بود. شیخ طوسی درباره او در الفهرست مینویسد: «محمد بن محمد بن نعمان، معروف به ابن المعلم (ابوالعلی معری این لقب را به وی داده)، از متکلمان امامیه است. درعصر خویش ریاست و مرجعیت شیعه به او منتهی گردید. در فقه و کلام بر هر کس دیگر مقدم بود. حافظه خوب و ذهن دقیق داشت و در پاسخ به سؤالات حاضر جواب بود. او بیش از 200 جلد کتاب کوچک و بزرگ دارد.» گفتهاند لقب «مفید» را علی بن عیسی معتزلی در عهد جوانی، در نتیجه مباحثه با وی به او داد. درگذشت شیخ مفید در شب جمعه 3 رمضان 413 در بغداد، در سن 75 سالگی درگذشت. هشتاد هزار تن از شیعیان او را تشییع کردند و سید مرتضی علم الهدی بر او نمازگزارد و در پائین پای امام جواد استادش ابن قولویه مدفون گردید شاگردان معروفترین شاگردان او عبارتاند از: · سید مرتضی علم الهدی برادر سید رضی · سید رضی · شیخ طوسی · ابوالفتح کراجکی · ابویعلی جعفر بن سالار · مظفر بن على حمدانى · امیر پرنیانی [ شنبه 89/5/23 ] [ 8:49 صبح ] [ فاطمه ]
|
|
[ طراحی : نایت اسکین ] [ Weblog Themes By : night skin ] |